افراد با هوش هیجانی بالا انجام نمی دهند…

افراد با هوش هیجانی بالا انجام نمی دهند... اغلب افراد فکر میکنن برای بهتر شدن در خود آگاهی و هوش هیجانی باید کارهای زیادی انجام بدن اما برعکس باید عادت هایی رو کم یا ترک کنند. افراد با هوش هیجانی پایین همیشه بقیه رو مقصر میدونن، توی استرس و اضطراب هستن و در شروع کاری همش در حال خود تخریبین باید بدونید که بیشتر آدم ها هوش هیجانی بالایی دارن اما فقط پشت عادت های بد اونو پنهان کردن.

اغلب افراد فکر میکنن برای بهتر شدن در خود آگاهی و هوش هیجانی باید کارهای زیادی انجام بدن

اما برعکس باید عادت هایی رو کم یا ترک کنند.

افراد با هوش هیجانی پایین همیشه بقیه رو مقصر میدونن، توی استرس و اضطراب هستن و

در شروع کاری همش در حال خود تخریبین باید بدونید که بیشتر آدم ها هوش هیجانی بالایی دارن

اما فقط پشت عادت های بد اونو پنهان کردن.

1.انتقاد

انتقاد حس خوبی به شما میده و معمولا برای کاهش نا امنی های ما اتفاق میوفته.

البته که باعث میشه ما روابط و جهان اطرافمون رو بصورت عینی درک کنیم اما وقتی بیش از اندازه باشه

و مخصوصا وقتی یک عادت شده، کاملا نتیجه ای بر عکس عینی میشه،

ما رو به یک فرد کوته فکر و بی بصیرت تبدیل میکنه مخصوصا نسبت به خودمون.

2.نگرانی در مورد آینده

نگرانی در مورد آینده یعنی انکار کردن ماهیت طبیعی نامشخص بودن زندگی.

ما بطور طبیعی بدنبال ترتیب و قطعیت هستیم.

اما تفاوت زیادی بین برداشتن گام هایی برای کاهش عدم قطعیت و اضطراب برای اون وجود داره.

اضطراب مزمن به شما توهم قطعیت و مشخص بودن میده اما در انتها با گرفتن انرژی زیاد فقط شما رو شکننده تر میکنه.

3.نشخوار کردن گذشته

نشخوار گذشته به ما حس کنترل میده، و ما کنترل کردن رو دوست داریم!

با اینکه میدونیم فکر کردن به اشتباهات گذشته چیزی رو عوض نمیکنه اما اینکارو میکنیم چون به ما توهم کنترل میده

و احساس کنترل کمک میکنه حواس ما از حس درماندگی پرت بشه.

به این خاطره که دنبالش میریم. اگر میخواید به جای درجا زدن در گذشته ازش بگذرید،

باید گذشته رو همونطور که هست قبول کنید، با همون حس درماندگی.

4.انتظارات غیر واقعی

انتظارات غیر واقعی معمولا تلاش ظریفی برای کنترل دیگرانه.

شما یک ایده ای دارین برای شخصی که توی زندگیتونه که مثلا اینجوری باشه، اینکار کنه،

و انتظارات شما در واقع تلاشی برای به حقیقت پیوستن این ایدست.

در واقع شما دارین توی ذهنتون در مورد این شخص داستان پردازی میکنید، در مورد کاری که باید انجام بده!

ببینید ما میدونیم که شما بهترین ها رو برای افراد زندگیتون میخواید و اینکه اونا درگیر مشکلات هستن شما رو ناراحت میکنه.

پس شما توی ذهنتون داستان موفقیت اونها رو میسازید که حس خوبی داشته باشید و

وقتی این اتفاق نمیوفته ناراحت میشید و دائم این چرخه تکرار میشه.

به جای اینکار در کنار آنها باشید:

به جای رویاپردازی در مورد موفقیت هاشون، اونها رو با درگیری هایی که دارن بپذیرید.

به جای آرزوی ایده آل بودن، در مورد رفتار اونها، برای خودتون مرز تنظیم کنید.

و اونها رو جایی که هستن ببینید، نه جایی که شما میخواید باشن.

منبع: Medium

Photo from mjgorelick.ecwid